محاکمه مرد سالخورده به اتهام قتل پسرش
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۳۵۱۸۰
مردی که در جنایتی هولناک پسر تحصیلکردهاش را به قتل رسانده بود در حالی پای میز محاکمه خواهد ایستاد که مادر مقتول برای همسرش درخواست اشد مجازات کرده است.
به گزارش مشرق، همزمان با کشف چند تکه از بدن یک انسان در سطل زبالهای در شهر قدس و گزارش ماجرا به پلیس، تحقیقات برای رمزگشایی از این جنایت هولناک آغاز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۲۴ ساعت بعد در حالی که مأموران شناسایی عامل قتل را در دستور کارشان قرار داده بودند گزارش کشف چند تکه بدن انسان در سطل زباله محدوده خادم آباد شهریار به مأموران اعلام شد و پلیس پس از حضور در محل و بررسی موضوع تأیید کرد که اعضای کشف شده در دو نقطه متعلق به یک نفر بوده است. به این ترتیب این اعضا هم با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان پزشکی قانونی پس از معاینه و آزمایشهای لازم در گزارشی اعلام کردند: اعضای مثله شده مربوط به مردی ۴۰ ساله است و هویت وی شناسایی و مشخص شد به تازگی از کشور استرالیا به کشور بازگشته است.
با مشخص شدن این موضوع، پلیس خانواده او را شناسایی کرد اما پیش از احضار آنها پی برد که هیچکدام از اعضای خانواده ناپدید شدن پسرشان را اعلام نکردهاند از این رو فرضیه جنایت خانوادگی قوت گرفت و مأموران به سراغ آنها رفتند و پدر و مادر او را تحت بازجویی قرار دادند که مادر مقتول به مأموران گفت: ما به سفر رفته بودیم و وقتی برگشتیم همسرم مدعی شد که پسرم در غیاب ما به مسافرت رفته است.
پس از آن پدر خانواده تحت بازجویی قرار گرفت و راز جنایت را فاش کرد و گفت: بعد از اینکه پسرم دیپلمش را گرفت به خاطر مشکلات اعصاب و روان و دردسرهایی که برای ما ایجاد میکرد تصمیم گرفتم او را برای ادامه تحصیل به استرالیا بفرستم بعد از کلی هزینه توانست مدرک مهندسیاش را از آنجا بگیرد. اما چند وقت قبل فردی سرش را کلاه گذاشت و همه پولهایش را دزدید و او به ایران برگشت. اما این بار حالش بدتر شده بود و رفتارهای غیرعادی داشت؛ به هیچکس احترام نمیگذاشت و همه را اذیت میکرد.
وی افزود: روز قبل از حادثه خانوادهام را به یکی از شهرستانها فرستادم و ساعت حدود ۶ صبح به اتاقش رفتم. پسرم در خواب بود که با پتک چند ضربه به سرش زدم و او را کشتم. خانه من ویلایی است و ترسیدم هنگام خارج کردن جسد پسرم، همسایهها ببینند برای همین جسدش را مثله و در کیسه مشکی بستهبندی کردم و برای مشخص نشدن هویتش آن را در چند نقطه شهر رها کردم و بعد هم به خانه آمدم و آثار جرم را شستم و خانه را تمیز کردم. اصلاً فکر نمیکردم به این زودی راز قتل برملا شود و دستگیر شوم.
متهم در ادامه بازجوییهایش مدعی شد: خود من هم بیماری اعصاب و روان دارم و تحت تأثیر بیماریام مرتکب این جنایت شدهام وگرنه دلم نمیخواست پسرم را بکشم.
به این ترتیب بازسازی صحنه جرم انجام شد و متهم برای معاینه روانی به کمیسیون پزشکی قانونی معرفی شد اما کارشناسان این سازمان پس از معاینههای لازم در گزارشی اعلام کردند: اگرچه متهم علائمی از افسردگی دارد اما چون قتل با برنامهریزی صورت گرفته وی دارای قوه تمیز بوده و اثری از جنون در او مشاهده نشده است.
همچنین کارشناسان با بررسی سوابق متهم اعلام کردند وی هیچگونه سابقه ابتلا به بیماری روانی یا مراجعه به روانپزشک یا بستری در بیمارستانهای روانی را در پروندهاش ندارد.
بنابراین با تکمیل تحقیقات برای مرد ۷۰ ساله به اتهام قتل عمد کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
این در حالی است که مادر قربانی برای همسرش درخواست اشد مجازات کرده است.
منبع: روزنامه ایرانمنبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز طوفان الاقصی قیمت سرقت قتل قاتل اخبار حوادث حوادث خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۳۵۱۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جوان کاشمری چطور از دختران جوان در برابر ۲ مزاحم دفاع کرد| ضربه چاقو فقط ۲ میلی متر با شاهرگ علی فاصله داشت | ۲ شرور مست و سابقهدار بودند
همشهری آنلاین - حوادث: باز هم جوانمردی برای دفاع از افراد بیدفاع جانش را به خطر انداخت و تا یک قدمی مرگ پیش رفت. این بار در جریان حادثه ای که در کاشمر اتفاق افتاد، جوانی به نام علی علیزاده وقتی دید ۲ نفر از اوباش مزاحم ۳ دختر شده اند، به آنها تذکر داد؛ اما آنها این تذکر را با ضربه چاقو جواب دادند. چاقو به گردن علی اصابت کرد و خونریزی شدید او سبب شد تا یک قدمی مرگ پیش برود، اما خواست خدا بود او که تنها فرزند خانواده است با تلاش کادر پزشکی زنده بماند. در شرایطی که علی بعد از جراحی سنگین از بیمارستان مرخص شده و همچنان در بستر است، محمد علیزاده پدر او در گفتگویی اختصاصی با همشهری درباره حادثهای که برای پسرش اتفاق افتاده و آخرین وضعیت او صحبت کرد.
درباره علی صحبت کنید. او چند سال دارد؟
علی تنها فرزند من است. او متولد سال ۷۵ است و ۲۸ سال دارد. پسرم دانشجوی رشته تربیت بدنی است.
درباره روز حادثه صحبت کنید. آن روز دقیقا چه اتفاقی افتاد و علی چطور مجروح شد؟
روز حادثه ۲، ۳ دختر جوان از نزدیکی خانهمان میگذشتند که دو پسر موتورسوار برایشان مزاحمت ایجاد کردند. ظاهرا میگفتند که باید با ما رفیق شوید و با ما بیایید و... همان موقع علی سر رسیده و این صحنه را دیده بود. او هیچ درگیری با آنها نداشت و فقط گفته بود که مزاحم نشوید و مگر خودتان خانواده ندارید. همین چند جمله باعث شده بود که آنها چاقو بکشند و به گردن پسرم بزنند.
بعد از این حادثه علی چه شرایطی داشت؟
چاقو فقط ۲ میلیمتر با شاهرگ گردن علی فاصله داشت و اگر چاقو فقط ۲ میلیمتر آن طرف تر برخورد میکرد اتفاق بدی میافتاد.
وقتی فرزندتان مجروح شد شما کجا بودید و چطور از حادثه با خبر شدید؟
من در خانه بودم که سر و صدا شنیدم. با عجله بیرون آمدم و دیدم مردم جمع شده اند. دیدم سر و صورتش خون آلود است و حالش بد است. او دچار خونریزی شدیدی شده بود و لباسش پر از خون بود. خدا هیچ پدری را در این موقعیت قرار ندهد. پسر جوانم جلوی چشمانم داشت از دست میرفت. با اورژانس تماس گرفتیم اما چون وضعیت علی داشت بدتر میشد قبل از رسیدن نیروهای اورژانس، هم محلیها پسرم را به بیمارستان منتقل کردند و در آنجا تحت عمل جراحی قرار گرفت.
از شرایط علی در بیمارستان صحبت کنید. در آنجا چه اقداماتی برای نجاتش انجام شد؟
وقتی علی را به بیمارستان بردند خونریزی اش بیشتر شده بود. نزدیکانمان با او بودند و ماموران پلیس از من خواستند که به کلانتری بروم. با این حال دلم پیش پسرم بود و مدام با افرادی که در بیمارستان بودند در تماس بودم. لحظات خیلی بدی بود. وقتی جان پسرم در خطر بود میخواستم دنیا نباشد. من فقط همین یک فرزند را دارم و نمیتوانستم حادثه ای که برایش اتفاق افتاده بود را قبول کنم. جراحی او حدود یک ساعت طول کشید تا اینکه بالاخره خبر دادند که جراحی موفقیت آمیز بوده و خطر رفع شده است. خدا را شکر میکنم که این ماجرا به خیر گذشت و خدا پسرم را دوباره به من برگرداند.
دو پسر شروری که علی را مجروح کرده بودند چطور دستگیر شدند؟
ضاربان را هممحلی ها همان موقع دستگیر کرده و به پلیس تحویل داده بودند. یکی از آنها ۱۷ ساله و دیگری ۲۰ ساله است. هر دو سابقه دار هستند و آخرین بار ۳ ماه قبل چاقوکشی و سرقت کرده بودند. آنطور که میگفتند زمانی که با پسرم درگیر شدند هم حالت طبیعی نداشتند و مست بودند.
خواسته شما درباره ۲ جوان شرور چیست؟
ما از هر دو نفرشان شکایت کردیم و خواسته مان مجازات هر دو نفرشان است. آنها مزاحم ناموس مردم شده بودند و در ادامه هم چاقوکشی کردند. آن هم برای پسر من که هیچ وسیله ای برای دفاع از خودش نداشت و فقط به آنها تذکر داده بود که مزاحم نشوند. اگر هر کسی بخواهد در شهر راه بیفتد و چاقوکشی کند که سنگ روی سنگ بند نمیشود.
حادثهای که برای علی اتفاق افتاد درست در شب سالگرد شهید الداغی بود. جوانی که در راه دفاع از دختری جوان به شهادت رسید.
بله این موضوع را میدانم و از ماجرای این شهید اطلاع دارم. وقتی چشم انتظار خبری از بیمارستان بودم تا از وضعیت علی با خبر شوم به یاد شهید حمیدرضا الداغی و خانواده اش بودم. جوانمردی که سال قبل درست مثل علی از دختری بیپناه در برابر اوباش دفاع کرده و جانش را از دست داده بود. در آن لحظات تا حدودی حال آنها را درک کردم که در چه شرایط سختی قرار داشتند. بعد فهمیدم حادثه ای که برای پسرم اتفاق افتاده، درست در شب سالگرد این شهید بود. روح شهید الداغی شاد باشد.
با گذشت ۲ روز از این حادثه وضعیت علی چطور است و آیا از مسولان کاشمر کسی برای ملاقات او آمده است؟
پسرم ۲ روز در بیمارستان حضرت ابوالفضل کاشمر بستری بود که جا دارد از تلاش های کادر بیمارستان برای نجات پسرم تشکر کنم. حالا هم از بیمارستان مرخص شده و در خانه استراحت میکند. وضعیت او بهتر شده اما باید تا بهبودی کامل صبر کنیم. بعد از این حادثه مسئولان شهر برای عیادت علی به بیمارستان آمدند و به ما سرسلامتی دادند. دست همه شان درد نکند. خدا را شکر میکنم که تنها فرزندم در این حادثه باعث سربلندی من و خانواده شد. من به علی افتخار میکنم.
کد خبر 847867 برچسبها ستاد امر به معروف و نهی از منکر اراذل و اوباش حوادث ایران